8 ماهگی فرشته مامان
مامانی پنجشنبه 7 بهمن ساعت 1.30 ظهر بابا امیر زنگ زد و خبر داد که بابایی صلاحی رو بردن بیمارستان و بابایی صلاحی خیلی ناباورانه رفت تو کما ... اصلا باورمون نمیشد هیچیشون نبود ... دور از انتظار ما بابایی صلاحی روز یازدهم بهمن پر کشید ... مامانی تو هنوز خیلی کوچیکی که این چیزارو درک کنی ... خیلی روزای سختی رو گذروندیم اصلا هنوزم باورم نمیشه چی شد ... به بابا امیر خیلی سخت گذشت خیلی زیاد ... سخت ترین روزای عمرم بود ... دوباره با مراسم ها اون روزای دادشم مجتبی رو یادم میاورد ... شیرم شیر جوش بود که میدادم تو بخوری ... الهی بمیرم تو هم اروم و قرار نداشتی ... بابا صلاحی خیلی تورو دوست داشت مامان باهات ذوق میکرد باهات بازی می...